ترجمه مقاله

تا

فرهنگ فارسی عمید

۱. لنگه؛ نظیر؛ مانند: هر دونفرشان تای هم هستند؛ بداخلاق و پرادعا.
۲. نیمۀ بار.
ترجمه مقاله