ترجمه مقاله

تحتم

فرهنگ فارسی عمید

۱. حتم شدن؛ واجب شدن؛ لازم گشتن.
۲. چیزی را بر خود واجب کردن.
۳. شادمانی و خوش‌رویی کردن.
ترجمه مقاله