ترجمه مقاله

تدوین

فرهنگ فارسی عمید

۱. اشعار یا مطالبی را در یک دفتر جمع کردن؛ دیوان ساختن.
۲. چیزی در دیوان ثبت کردن.
۳. فراهم آوردن و تٲلیف کردن.
۴. (سینما) کنار هم چیدن بخش‌های فیلم‌برداری‌شده برای تنظیم کردن آن‌ها بر اساس فیلم‌نامه.
ترجمه مقاله