تراک
فرهنگ فارسی عمید
۱. صدای شکستن یا ترکیدن چیزی.
۲. (اسم) ‹ترک› چاک؛ شکاف؛ رخنه.
۳. صدای رعد: ◻︎ وآن شب تیره کآن ستاره برفت / وآمد از آسمان به گوش تراک (خسروی: شاعران بیدیوان: ۱۷۹).
۲. (اسم) ‹ترک› چاک؛ شکاف؛ رخنه.
۳. صدای رعد: ◻︎ وآن شب تیره کآن ستاره برفت / وآمد از آسمان به گوش تراک (خسروی: شاعران بیدیوان: ۱۷۹).