تسلی
فرهنگ فارسی عمید
۱. خرسندی یافتن؛ آرام یافتن از اندوه؛ خرسند و بیغم شدن.
۲. بیغمی؛ بیاندوهی.
〈 تسلی دادن: (مصدر متعددی) دلجویی کردن از شخص عزادار و ماتمزده و غمواندوه او را تخفیف دادن.
۲. بیغمی؛ بیاندوهی.
〈 تسلی دادن: (مصدر متعددی) دلجویی کردن از شخص عزادار و ماتمزده و غمواندوه او را تخفیف دادن.