ترجمه مقاله

تصفیه

فرهنگ فارسی عمید

۱. پاک کردن؛ پاکیزه ساختن.
۲. صافی‌ کردن؛ بی‌آلایش‌ کردن چیزی؛ خالص‌ کردن؛ پالودن.
۳. امری یا کاری را تمام کردن و انتظام دادن.
۴. رفع اختلاف کردن.
⟨ تصفیهٴ‌ حساب: = تسویه‌حساب
ترجمه مقاله