تعدیهفرهنگ فارسی عمید۱. روا داشتن؛ نافذ گرانیدن.۲. امری را رها و ترک کردن.۳. کسی را از کاری منصرف ساختن.۴. (ادبی) متعدی ساختن فعل لازم.