ترجمه مقاله

تعین

فرهنگ فارسی عمید

۱. (فلسفه) به چشم دیدن چیزی و به یقین پیوستن.
۲. لازم و محقق شدن امری یا چیزی.
۳. بزرگی و دارایی پیدا کردن؛ جاه، مقام، و بزرگی داشتن.
ترجمه مقاله