تقدیر
فرهنگ فارسی عمید
۱. نصیب، قسمت، و سرنوشتی که خداوند برای بندگان خود معین فرموده؛ قضا و فرمان خداوند.
۲. [قدیمی] اندازۀ چیزی را نگه داشتن.
۳. [قدیمی] اندیشیدن.
۴. [قدیمی] تعیین قدر و مقدار.
۵. [قدیمی] مقدر کردن.
۶. (اسم مصدر) [قدیمی] اندازه گرفتن.
۲. [قدیمی] اندازۀ چیزی را نگه داشتن.
۳. [قدیمی] اندیشیدن.
۴. [قدیمی] تعیین قدر و مقدار.
۵. [قدیمی] مقدر کردن.
۶. (اسم مصدر) [قدیمی] اندازه گرفتن.