ترجمه مقاله

تنبل

فرهنگ فارسی عمید

۱. مکر؛ حیله؛ فریب؛ نیرنگ.
۲. جادو؛ افسون: ◻︎ نیست را هست کند تنبل اوی / هست را نیست کند فرهستش (ابونصر مرغزی: شاعران بی‌دیوان: ۲۷۱).
ترجمه مقاله