تندیسفرهنگ فارسی عمید۱. مجسمه.۲. پیکر؛ کالبد.۳. تمثال؛ تصویر: ◻︎ نگارند تندیس او گر به کوه / ز سنگ وقارش شود کُه ستوه (دقیقی: ۱۱۴).