ترجمه مقاله

تیره

فرهنگ فارسی عمید

۱. چیزی که به رنگ زغال یا خاکستر باشد؛ سیه‌فام.
۲. دارای رنگ تند؛ غلیظ: قرمز تیره.
۳. تاریک: ◻︎ صعب چون بیم و تلخ چون غم جفت / تیره چون گور و تنگ چون دل زفت (عنصری: ۳۶۳ حاشیه).
۴. [مجاز] ناپاک: ◻︎ هر آن‌کس که او راه یزدان بجست / به آب خِرد جان تیره بشست (فردوسی: ۷/۱۰۰).
ترجمه مقاله