ترجمه مقاله

ثابت

فرهنگ فارسی عمید

۱. تغییرناپذیر.
۲. پابرجا.
۳. استوار.
۴. پایدار؛ همیشگی.
۵. آنچه با برهان و دلیل مورد قبول واقع شده؛ مدلّل.
۶. (اسم، صفت) (نجوم) = ثابته
⟨ ثابت شدن: (مصدر لازم) استوار شدن؛ مدلّل شدن؛ محقق شدن.
⟨ ثابت کردن: (مصدر متعدی) محقق کردن؛ مدلّل کردن.
ترجمه مقاله