جامگی خوارفرهنگ فارسی عمید۱. وظیفهخوار: ◻︎ که ای جامگیخوار تدبیر من / ز جام سخن چاشنیگیر من (نظامی۵: ۷۶۳).۲. نوکر و خدمتکار که مقرری ماهیانه یا سالیانه بگیرد.