ترجمه مقاله

جلی

فرهنگ فارسی عمید

۱. [مقابلِ خفی] واضح؛ روشن؛ آشکار.
۲. صیقل‌داده شده؛ پرداخت‌شده: خط جلی.
۳. رسا؛ شیوا؛ بلند: صلوات جلی.
ترجمه مقاله