جمعیت
فرهنگ فارسی عمید
۱. (جغرافیا) مردم یا موجودات زندهای که در یک جا گرد آمده باشند.
۲. گروهی از مردم؛ انبوهی از مردم.
۳. (اسم مصدر) [قدیمی، مجاز] آسودگی خاطر.
۴. (اسم مصدر) [قدیمی] فراهم آمدن و مجتمع شدن؛ متحد گشتن.
۵. (اسم مصدر) [قدیمی] معاشرت؛ همنشینی.
۲. گروهی از مردم؛ انبوهی از مردم.
۳. (اسم مصدر) [قدیمی، مجاز] آسودگی خاطر.
۴. (اسم مصدر) [قدیمی] فراهم آمدن و مجتمع شدن؛ متحد گشتن.
۵. (اسم مصدر) [قدیمی] معاشرت؛ همنشینی.