ترجمه مقاله

جنب

فرهنگ فارسی عمید

۱.=جنبیدن
۲. جنبنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): دیر‌جنب.
= جنب‌وجوش: [مجاز] حرکت و کوشش؛ تلاش و تقلا.
ترجمه مقاله