ترجمه مقاله

جوشیدن

فرهنگ فارسی عمید

۱. به ‌جوش آمدن آب و هر مایع دیگر بر اثر حرارت؛ غلیان.
۲. بیرون آمدن آب از زمین و چشمه با حالتی که انگار در حال جوشیدن است.
۳. [مجاز] خشمگین شدن.
۴. [قدیمی، مجاز] شورش و هنگامه برپا کردن؛ سروصدا کردن.
۵. [قدیمی، مجاز] مضطرب شدن؛ به جوش آمدن؛ شوریده‌دل شدن.
۶. (مصدر متعدی) [قدیمی] جوشاندن.
ترجمه مقاله