جولانفرهنگ فارسی عمید۱. اسب تاختن؛ تاختوتاز کردن.۲. [مجاز] گردیدن؛ دور زدن؛ حرکت کردن.۳. [مجاز] قدرتنمایی.۴. [مجاز] خودنمایی.