ترجمه مقاله

جو

فرهنگ فارسی عمید

۱. =جُستن
۲. جوینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): جنگجو، دلجو، صلح‌جو، نامجو.
۳. جوییدن (در ترکیب با کلمۀ دیگر): جستجو، پرس‌وجو.
ترجمه مقاله