ترجمه مقاله

حلقه

فرهنگ فارسی عمید

۱. هرچیز گرد و دایره‌شکل: حلقه‌های زنجیر.
۲. نوعی انگشتر ساده که به‌ویژه به نشانۀ نامزدی یا متٲهل بودن به‌دست می‌کنند.
۳. واحد شمارش برخی چیزهای گرد: یک حلقه لاستیک، دو حلقه چاه، یک حلقه فیلم.
٤. [مجاز] گروهی که دور هم جمع می‌شوند؛ انجمن؛ محفل.
٥. وسیله‌ای لولادار و چکش‌مانند بر روی قسمت خروجی برخی درها که برای ایجاد صدا به در کوبیده می‌شود؛‌ کوبه.
٦. [قدیمی] نوعی گوشوارۀ ساده که کنیزان و غلامان به گوش می‌کردند.
٧. [قدیمی، مجاز] زنجیر.
ترجمه مقاله