ترجمه مقاله

حکومت

فرهنگ فارسی عمید

۱. حکم دادن؛ فرمان دادن.
۲. (اسم) (سیاسی) فرمانروایی کردن بر یک شهر یا کشور و اداره کردن شئون اجتماعی و سیاسی مردم.
⟨ حکومت عادله: [قدیمی] حکومتی که اساس آن بر عدالت باشد.
ترجمه مقاله