خاطرخواه
فرهنگ فارسی عمید
۱. [عامیانه] عاشق؛ دوستدار؛ هواخواه.
۲. (صفت) موافق میل و خواهش: ◻︎ آه در دل، ناله بر لب، سینه چاک / آنچنان گشتم که خاطرخواه توست (سنجرکاشی: لغتنامه: خاطرخواه).
۲. (صفت) موافق میل و خواهش: ◻︎ آه در دل، ناله بر لب، سینه چاک / آنچنان گشتم که خاطرخواه توست (سنجرکاشی: لغتنامه: خاطرخواه).