خاطرپریشفرهنگ فارسی عمید۱. آنچه سبب پریشانی خاطر شود؛ ملولکنندۀ فکر: ◻︎ به آخر ز وسواس خاطرپریش / پسند آمدش در نظر کار خویش (سعدی۱: ۸۳).۲. (صفت) آشفته؛ شوریده؛ پریشانخاطر.