ترجمه مقاله

خامه

فرهنگ فارسی عمید

۱. چربی شیر خام که به‌طور طبیعی یا با ماشین خامهگیری از شیر می‌گیرند.
۲. قلم.
۳. (زیست‌شناسی) بخشی از مادگی گل که میان کلاله و تخمدان قرار دارد.
۴. نخ ابریشمی.
۵. [قدیمی] توده: ◻︎ تا هست خامه‌خامه به هر بادیه ز ریگ / و ز باد غیبه‌غیبه بر او نقش بی‌شمار (عسجدی: ۴۵): ◻︎ نشسته به صد خشم بر «خامهای» / گرفته در انگشت خود خامهای (ابوشکور بلخی: شاعران بی‌دیوان: ۱۰۶).
ترجمه مقاله