ترجمه مقاله

خام طبع

فرهنگ فارسی عمید

۱. بی‌ذوق.
۲. بی‌تجربه: ◻︎ آتش اندر پختگان افتاد و سوخت / خام‌طبعان همچنان افسرده‌اند (سعدی۲: ۴۱۹).
ترجمه مقاله