ترجمه مقاله

خنداخند

فرهنگ فارسی عمید

خندان‌خندان؛ در حال خندیدن؛ خنده‌کنان: ◻︎ درهم آویختیم خنداخند / من و چون من فسانه‌گویی چند (نظامی۴: ۷۰۱).
ترجمه مقاله