خورندفرهنگ فارسی عمیددرخور؛ لایق؛ شایسته؛ سزاوار: ◻︎ اگر به همتش اندر خورند بودی جای/ جهانش مجلس بودی سپهر شادروان (قطران: ۳۱۳).