ترجمه مقاله

خوش طبع

فرهنگ فارسی عمید

۱. خوش‌خوی؛ نیک‌سرشت: ◻︎ کبر یک سو نه اگر شاهد درویشانی / دیو خوش‌طبع بِه از حور گره‌پیشانی (سعدی۲: ۵۹۶).
۲. خوش‌قریحه.
۳. شادمان.
ترجمه مقاله