ترجمه مقاله

خیرگی

فرهنگ فارسی عمید

۱. خیره بودن: خیرگی چشم.
۲. گستاخی؛ بی‌شرمی.
۳. لج‌بازی؛ [قدیمی] خیره‌سری.
ترجمه مقاله