25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
خیرگی
فرهنگ فارسی عمید
۱. خیره بودن: خیرگی چشم.
۲. گستاخی؛ بیشرمی.
۳. لجبازی؛ [قدیمی] خیرهسری.