ترجمه مقاله

دادستان

فرهنگ فارسی عمید

جای داد؛ محل عدل و داد؛ جای داد دادن و داوری کردن: ◻︎ من شکستم حرمت ایمان او / پس یمینم بُرد دادستان او (مولوی: ۴۰۱).
ترجمه مقاله