داماد
فرهنگ فارسی عمید
۱. مردی که تازه زن گرفته و عروسی کرده: ◻︎ مجو درستی عهد از جهان سستنهاد / که این عجوزه عروس هزار داماد است (حافظ: ۹۰).
۲. نسبت شوهر دختر هر مرد یا زنی نسبت به آن مرد یا زن.
۳. شوهر خواهر.
〈 داماد شدن: (مصدر لازم) زن گرفتن؛ عروسی کردن.
۲. نسبت شوهر دختر هر مرد یا زنی نسبت به آن مرد یا زن.
۳. شوهر خواهر.
〈 داماد شدن: (مصدر لازم) زن گرفتن؛ عروسی کردن.