درازنافرهنگ فارسی عمید۱. زمان چیزی؛ مدت چیزی: ◻︎ درازنای شب از چشم دردمندان پرس / که هرچه پیش تو سهل است سهل پنداری (سعدی۲: ۵۷۶).۲. درازا؛درازی؛ طول.