دربست
فرهنگ فارسی عمید
۱. دربسته.
۲. [مجاز] چیزی که تمام آن در اختیار یک تن یا یک خانواده باشد: اتوبوس دربست.
۳. (قید) [مجاز] یکجا و به طور کلی: خانه را دربست کرایه کرده بود.
۲. [مجاز] چیزی که تمام آن در اختیار یک تن یا یک خانواده باشد: اتوبوس دربست.
۳. (قید) [مجاز] یکجا و به طور کلی: خانه را دربست کرایه کرده بود.