ترجمه مقاله

دستارخوان

فرهنگ فارسی عمید

۱. سفره؛ سفرۀ بزرگ.
۲. دستمال سر سفره.
۳. نواله؛ دست‌خوان: ◻︎ به من داد ازاین گونه دستارخوان / که بر من جهان‌آفرین را بخوان (فردوسی: ۳/۳۷۵).
ترجمه مقاله