ترجمه مقاله

دست انداز

فرهنگ فارسی عمید

۱. [مجاز] چیزی که دست روی آن بگذارند و جای گذاشتن دست باشد، مثل دستۀ صندلی و نیمکت و امثال آن‌ها.
۲. برجستگی و ناهمواری در سطح جاده.
۳. (صفت) آن‌که به چیزی دست بیندازد؛ دست‌اندازنده.
ترجمه مقاله