دهان بند
فرهنگ فارسی عمید
۱. آنچه جلو دهان ببندند.
۲. پوزبند که به دهان حیوانات بزنند.
۳. [مجاز] چیزی که به کسی بدهند که در امری سکوت اختیار کند یا اسراری را فاش نکند.
۲. پوزبند که به دهان حیوانات بزنند.
۳. [مجاز] چیزی که به کسی بدهند که در امری سکوت اختیار کند یا اسراری را فاش نکند.