دورانفرهنگ فارسی عمید۱. گردیدن گرد چیزی؛ گردش کردن چیزی پیرامون چیز دیگر.۲. گردش دایرهمانند؛ گردش گرد چیزی.〈 دوران دَم: (زیستشناسی) [منسوخ] گردش خون.