ترجمه مقاله

دوسیده

فرهنگ فارسی عمید

چسبیده؛ چیزی که به چیز دیگر چسبیده باشد: ◻︎ چو الماس دوسیده شد بر کباب / به جنبش درآمد ز هر سو عقاب (نظامی۶: ۱۱۱۸).
ترجمه مقاله