ترجمه مقاله

ذابح

فرهنگ فارسی عمید

۱. ذبح‌کننده؛ گلوبرنده.
۲. (اسم) داغ گلوی ستور.
۳. (اسم) آهن داغ که با آن گردن ستور را داغ کنند.
ترجمه مقاله