رسم
فرهنگ فارسی عمید
۱. [جمع: رسوم] سنت و قاعدۀ متداول میان افراد یک جامعه؛ آیین.
۲. (اسم مصدر) (ریاضی) نمایش شکلها بر روی یک سطح بهوسیلۀ خطوط.
۳. [عامیانه] شکل یا خطی که روی کاغذ میکشند.
۴. [قدیمی] مستمری؛ حقوق؛ ادرار.
۵. [قدیمی] خرابه؛ بقایای بنا.
۲. (اسم مصدر) (ریاضی) نمایش شکلها بر روی یک سطح بهوسیلۀ خطوط.
۳. [عامیانه] شکل یا خطی که روی کاغذ میکشند.
۴. [قدیمی] مستمری؛ حقوق؛ ادرار.
۵. [قدیمی] خرابه؛ بقایای بنا.