رفت
فرهنگ فارسی عمید
۱. [مقابلِ آمد] رفتن: هر رفتی آمدی دارد، بلیت رفتوبرگشت.
۲. [مقابلِ برگشت] (ورزش) دورِ نخست مسابقات دومرحلهای.
۳. (بن ماضیِ رفتن) = رَفتن
〈 رفتوآمد:
۱. رفتن وآمدن.
۲. [مجاز] معاشرت.
۲. [مقابلِ برگشت] (ورزش) دورِ نخست مسابقات دومرحلهای.
۳. (بن ماضیِ رفتن) = رَفتن
〈 رفتوآمد:
۱. رفتن وآمدن.
۲. [مجاز] معاشرت.