ترجمه مقاله

رنج

فرهنگ فارسی عمید

۱. حالت ناخوشایند در انسان یا حیوان بر اثر درد، خستگی، و مانند آن.
۲. [قدیمی] بیماری؛ مرض.
۳. [قدیمی] صدمه؛ ضربه؛ آسیب.
۴. [قدیمی] زحمت؛ سختی و مشقت ناشی از کار‌وکوشش: ◻︎ نه‌گشت زمانه بفرسایدش / نه آن رنج و تیمار بگزایدش (فردوسی: ۱/۸).
⟨ رنج باریک: (پزشکی) [قدیمی] تب دق؛ تب لازم؛ بیماری سل.
⟨ رنج ‌بردن: (مصدر لازم)
۱. تحمل سختی و مشقت کردن؛ زحمت کشیدن.
۲. درد کشیدن.
۳. اندوه خوردن؛ رنج کشیدن.
⟨ رنج دیدن: (مصدر لازم) [مجاز]
۱. آزار دیدن؛ به رنج و محنت گرفتار شدن
۲. آسیب دیدن.
⟨ رنج کشیدن: (مصدر لازم) رنج بردن؛ تحمل سختی و مشقت کردن؛ زحمت کشیدن.
ترجمه مقاله