ترجمه مقاله

رنجمند

فرهنگ فارسی عمید

رنجور؛ دردمند: ◻︎ چو آه سینهٴ ایشان ز یارب سحری / تن صحیح مرا کرد رنجمند و سقیم (سوزنی: لغت‌نامه: رنجمند).
ترجمه مقاله