روبه مزاج
فرهنگ فارسی عمید
۱. روباهطبع؛ مانند روباه؛ حیلهگر؛ مکار.
۲. ضعیف و ترسو؛ جبان؛ کمدل: ◻︎ آنکه شیران را کند روبهمزاج / احتیاج است احتیاج است احتیاج (مولوی: لغتنامه: روبهمزاج).
۲. ضعیف و ترسو؛ جبان؛ کمدل: ◻︎ آنکه شیران را کند روبهمزاج / احتیاج است احتیاج است احتیاج (مولوی: لغتنامه: روبهمزاج).