ترجمه مقاله

روشندان

فرهنگ فارسی عمید

۱. جایی که در آن چراغ بگذارند؛ روشنی‌دان؛ چراغ‌دان.
۲. تاب‌دان.
۳. روزنی که نور از آن داخل می‌شود.
ترجمه مقاله