ریخته
فرهنگ فارسی عمید
۱. ویژگی مایعی که در ظرف یا جایی جاری شده؛ ریختهشده.
۲. پراکندهشده؛ تکهتکهشده.
۳. [مجاز] ازبینرفته.
۴. ذوبشده و بهقالبدرآمده.
۵. [قدیمی] پوسیده و تجزیهشده.
۲. پراکندهشده؛ تکهتکهشده.
۳. [مجاز] ازبینرفته.
۴. ذوبشده و بهقالبدرآمده.
۵. [قدیمی] پوسیده و تجزیهشده.