ترجمه مقاله

زمین

فرهنگ فارسی عمید

۱. سطحی که در زیر پا قرار دارد: چادرش روی زمین کشیده می‌شد.
۲. (نجوم) سومین سیارۀ منظومۀ شمسی.
۳. خشکی مورد تصرف کسی؛ مِلک.
۴. محلی برای کشاورزی؛ مزرعه.
۵. [قدیمی] سرزمین.
⟨ زمین فیال: زمینی که برای نخستین ‌بار آن‌ را کاشته باشند.
ترجمه مقاله