ترجمه مقاله

زن

فرهنگ فارسی عمید

۱. = زدن
۲. زننده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): پنبه‌زن، خشت‌زن، دف‌زن، راهزن، شمشیرزن، لگدزن.
ترجمه مقاله